تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد

چند تن از زنان روسي كه يك تاجر روسي آنها را به یک كشور خليجي آورده بود. بهدف، خريد وسايل برقي و وارد كردن آن به كشور روسيه به عنوان وسايل شخصي. زيرا به اين روش ديگر اين وسايل شامل هزينه هاي گمركي نمي شد و تاجر روسي اين وسايل را پس از تحويل گرفتن از اين زنان با سود فراوان در روسيه به فروش مي رساند و در عوض به آنها دستمزد مي داد. اين كار در روسيه به امري رايج تبديل شده بود زيرا بسيار ارزان پاي آنها در مي آمد.
زماني كه اين تاجر با همراهانش به اين كشور خليجي رسيدند اين مرد قضيه اي مخالف با آن چيزي كه از قبل قرار گذاشته بودند را براي آنها مطرح كرد.
گفت: شما اكنون به اينجا آمده ايد تا مبلغي پول به دست بياوريد و اينجا مكاني است كه به ثروت فراوان و اموال بي حد و حصر و مردماني كه بي حساب خرج مي كنند شهرت دارد!!
نظر شما در باره تن فروشي و فحشاء چيست؟
هر كدام از شما كه اراده كند،‌ثروت فراواني در انتظار اوست.
و شروع به پهن كردن دام خود و فريب و اغواي آنها نمود تا جاييكه بيشتر آنها را با نظرات شيطانيش قانع كرد. زيرا هيچ بازدارنده ايماني و التزام اخلاقي در ميان نبود كه بتواند آنها را از انجام اين كار منع كند و درضمن فقري كه با آن دست و پنجه نرم مي كردند آنها را به قبول چنين كاري فرا مي خواند.
مگر يك زن كه او قبول نكرد و تاجر روسي او را به تمسخر گرفت و گفت: تو دراين كشور از بين مي روي ،‌ زيرا خودت هستي و لباسهايت و من هيچ چيز به تو نخواهم داد.
آن زن شروع به فكر كردن در باره مسئله كرد كه چه مي تواند بكند؟
تصميم عاقلانه اي گرفت،‌ گذرنامه اش را كش رفت و از خانه خارج شد و به خيابانها گريخت . هيچ چيزي به همرا ه نداشت به جز لباسي كه خود را با آن پوشانده بود و گذرنامه اش. تاجر روسي كه او را ديد صدايش زد و گفت: هر وقت به بن بست رسيدي و همه ي راهها به رويت بسته شد بيا اينجا،‌ آدرس را كه داري.
گوينده داستان تعريف مي كند:من به همرا ه مادر و دو خواهرم در خيابان را ه مي رفتيم كه ناگهان اين زن به سرعت به طرف ما دويد و شروع به صحبت كردن با ما كرد ،‌ البته به زبان روسي. ما به او فهمانديم كه روسي بلد نيستيم. گفت: انگليسي بلديد؟
گفتيم: بله. خوشحال شد ولي خوشحالي پوشيده با غم و همراه با گريه.

گفت: من زني روسي هستم و داستانم اينچنين است و فقط از شما مي خواهم كه مدتي به من جا و مكان بدهيد تا بتوانم با خانواده ام در روسيه تماس بگيرم و در مورد كارم تصميم بگيرم.
ما نيز در مورد اين زن شروع به مشورت كرديم كه آيا او را قبول كنيم يا نه. شايد حقه باز باشد،‌ يا فراري و يا...!!
در آخر صلاح ديديم كه سخنش را باور كنيم و او را با خود به خانه ببريم.
هنگامي كه به خانه رسيديم او شروع به تماس گرفتن كرد اما خطوط كشورش قطع بودند. بسيار تلاش كرد اما فايده اي نداشت...
خواهرانم با او همانند يك خواهر رفتار مي كردند و او را به اسلام دعوت كردند ،‌اما او قبول نمي كرد،‌ از اسلام متنفر بود ،‌ رد مي كرد ،‌ دوست نداشت.
زيرا او از خانواده متعصب ارتدوكس بود كه از اسلام و مسلمانان بدش مي آمد.
گاه گاهي از او نا اميد مي شديم ولي اصرار فراوان جايي براي نا اميدي نمي گذارد.

مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد

گزاره های دینی با چه معيارهايي ‌بايد سنجيده شوند تا اگر سربلند از این سنجش، بیرون آمدند، به عنوان معرفت ديني بمانند و اگر جز این بود، به موزه ی تاريخ سپرده ‌شوند؟ لازمه ی دینی بودن گزاره های دینی اینست كه امروز هم قابل قبول و موجه باشند.

سه معیار وجود دارد . معيار اوّل، عقلانیت است، با همه ی ابهام‌هايي كه دارد. اگر به شيوه ی اصول فقه سخن بگوییم، عقلايي بودن يك گزاره، می تواند به معناي مشروعيت آن باشد؛ لذا اگر در مناسبات امروزي، امری با عقلانيت متعارف امروزي، عقلايي محسوب نشود، ديني هم محسوب نخواهد شد؛ ولو ديني بوده باشد. مصداق بارز چنین امری، برده داري است؛ تا ۲۰۰ سال قبل، برده داری در بسياري از تمدّن ها، بلكه در همه ی آنها، عقلايي بوده است؛ امّا امروز، هيچ عرفي آن را بر نمي تابد؛ لذا به عرف امروز عقلايي نيست؛ و چون عقلايي نیست، ديني هم نخواهد بود. در زمینه ی حقوق زنان یا مجازات ها یا حقوق كيفري، مواردي داريم كه امروز عقلايي محسوب نمي‌شوند. این عقلایی بودن یا نبودن را ما از مدرنيته می توانيم بياموزيم.

ملاك دوم، عدالت است، با همه ابهامهايي که دارد. چيزي كه در عرف امروز عادلانه محسوب مي‌شود، پذيرفتني است؛ اگر چيزي عادلانه دانسته نمي‌شود، نمي‌تواند امروز ديني باشد. مگر خداي حكيم بر خلاف عدالت حكم مي كند؟

معيار سوم، رجحان و برتری راه حل دین در قیاس با راه حل هاي رقيب است. من تا زماني مي‌توانم ديندار بمانم كه بتوانم در رقابت با انديشه هاي رقيب بگويم: راه حل من، با معیار امروز، راه حل برتري است. اگر فرضاً راه حل ما براي ريشه كن كردن سرقت در جامعه، نسبت به راه حل هاي رقيب رجحاني ندارد، به چه دلیل بايد بماند؟ چرا بايد خداي حكيم اين راه حل را براي هميشه ذكر كرده باشد؟ اين ملاک، خود، قرينه ای بر منسوخ بودن برخي احكام است.

 بنابراين سه معیار عقلايي بودن، عادلانه بودن و برتر بودن نسبت به راه حل هاي رقيب، سه معیار يا ضابطه ی بر گرفته از انديشه مدرن ، براي پالايش معرفت و عمل ديني هستند. واضح است كه اين ضوابط اگرچه در سنت نيز سابقه دارد ، اما برجستگي و عمق آن وامدار دوران مدرن است.

مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد
حضانت یکی از مهم ترین مباحث فقهی و حقوق مدنی است، زمانی که پدر و مادر از هم جدا می¬شوند مسأله حضانت و نگهداری فرزند و اولویت هریک از آنها برای نگهداری و سرپرستی فرزند مطرح می¬شوند. که دارای آثار و پیامدهای مهم اجتماعی و خانواده¬گی می¬باشد. حضانت با توجه به این¬که حق باشد یا تکلیف یا هردو، در هر مورد دارای اثرات حقوقی و اجتماعی فراوان و متفاوتی است که در این نوشتار و با توجه به حقوق مدنی جمهوری اسلامی ایران و افغانستان مواضع قانون¬گذاران این دو کشور بزرگ مورد باز اندیشی، و مقایسه قرار گرفته است. نتیجتًا حضانت نسبت به مادر، حق و نسبت به پدر حق و تکلیف است. زیرا مادر در قبول یا رد حضانت و شیردهی مخیر است، اما پدر موظف است که عهده دار امور فرزند شود. پس حق بودن حضانت موجب می¬گردد که شخص در اعمال آن مختار باشد و بتوانند آز انجام آن شانه خالی کند، در حالی که اگر حضانت را تکلیف بدانیم امکان آن وجود نیست. نکته¬ای دیگری که مرتبط با این مسأله است پاسخ به این پرسش است که آیا اگر حضانت حق باشد، یک حق دایمی است یاحقی است قابل سلب و مشروط؟ و اگر حضانت مشروط است بر اساس چه شرایطی می¬تواند این حق را از صاحب حق باز ستاند؟ و نیز این که دارنده حق حضانت،(حَاضِن و حَاضِنَه) منظور از حاضن و حاضنه، پدر و مادر – در اغلب موارد – و دیگر اقارب نزدیک طفل را گویند که نگهداری و پرورش کودک را بر عهده دارند. از چه ویژگی¬ها و شرائط باید برخور دار باشد؟ ضمنا به ملاکات اولویت مادر در امر حضانت اشاره شده است. واژگان کلیدی: حضانت، حق، تکلیف، حقوق افغانستان، اطفال یا کودکان، حقوق دانان، قانون، ملاکات، مدنی، تفاوت، تشابه، و غیره مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد

تاریخچه­  بهداشت
آنچه که نقل شده است سابقه تاریخى آن بر مى‏گردد به 3900 سال قبل از میلاد مسیح، در آن زمان بیمارى صرفاً یک بلاى آسمانى به شمار مى‏آمد و کسى در حال بیماران دخالت نمى‏کرد و بیمار مى‏بایست خودش خوب شود و یا بمیرد. در آن زمان مردى بنام اسقلبیوس (اسکولاب) در یونان زندگى مى‏کرد او اولین کسى بود که به فکر افتاد تا چاره‏اى براى بیماران پیدا کند و نام خود را طبیب گذاشت. روزى به خانه آمد دخترش بنام «هیژى» بوى گفت: خوب است شما به جاى صرف وقت براى پیداکردن داروى بیماران کارى کنى که از بیمارى پیشگیرى شود. این باعث شد که به فکر پیشگیرى بیفتد و لذا شروع کرد به مردم دستورات پزشکى و پیشگیرى دادن و بالأخره در سال 1948 بعد از میلاد مسیح
u اساسنامه سازمان جهانى بهداشت به تصویب رسید.[1]



[1] . کتاب بهداشت حوزه‏ها، انتشارات وزارت بهدارى، ص27؛

مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد

 

آیا شما و همسرتان همیشه در مورد تمام مسایل از قبیل بـیـرون رفتن برای شام، باز گذاشتن درپوش خمیر دندان و یا تربیت بچه ها با یکدیگر مشاجره میکنید؟ به وسیله 5 اصل مهم شما یـــاد میگیرید که چگونه ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنید. ایـن اصـول بنـیـان هـای خـانوادگی زیادی را از خطر نابودی نجات داده اند.
ارتباط بین همسران راه حل حقیقی در رفع مشکلات

اولیـن مـرحله مـــصالحه و سازش است. شما باید از فریاد زدن و سـرزنــش کردن بـه شـدت پرهیـز کنید و بـه نــظرات و عقاید یکدیگر احترام بگذارید. مرحله دوم شناسایی مشکل و مــطرح کـــردن آن است. این دو مرحله قبل از شروع هر بحثی باید انجام شوند در غیر این صورت هیچ گاه موفق به سازش نخواهید شد. زمانیکه آمادگی ورود به مرحله سوم را پیدا کـردید می بایست بر روی چند مطلب با یکدیگر به توافق برسید.

مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد

نیازهای مردان و زنان در بعضی جهات مشابهند ولی از آنجا که مردان، مریخی و زنان، ونوسی هستند در یکسری موارد نیز با یکدیگر تفاوت دارند. همه ما انسان ها ذاتا دوست داریم مورد توجه و احترام قرار بگیریم. اگر ما با نیازهای دو طرف آشنا باشیم مسلما روابطمان با همسرمان رو به بهبود می رود. وقتی مردی از جانب همسرش مورد احترام قرار می گیرد، به تدریج سعی می کند تبدیل به شخص برتری شود. بدون شک با انجام روش های زیر شگفت زده شده و شاهد نتایج باورنکردنی آن خواهید بود:

مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد

نقش وحی و رسالت در شکوفایی

جوامع بشری

جوامع انسانی همواره یک سیر تکاملی داشته و دارد. حیثیّت اجتماعی انسان، مانند سایر حیثیّت ها و خواص او، پدیده ای است که ذات اقدس اله از ابتدا آن را متکامل نیافریده، بلکه همانند سایر خواص روحی و پدیده های انسانی، به تدریج رشد می کند و از نظر کمّی و کیفی کامل می شود و چنین نیست که به یک باره یک جامعه چند میلیونی عالم کامل خلق شده باشد.

پس حیثیّت اجتماعی انسان چه از جهت کمی و چه از جهت کیفی رشد تدریجی دارد.

خانواده اوّلین هسته تشکیل

جامعه

رشد تدریجی کمّی جامعه از خانواده آغاز و به ارحام نزدیک و دور و بعد به عشیره سپس به قبیله و آنگاه به قوم و بعد به روستا و شهر توسعه می یابد.

قرآن کریم در تبیین ریشه های پیدایش اجتماع می فرماید:

«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّةً و رحمةً انّ فی ذلک لآیات لقومٍ یتفکّرون؛(9) و از نشانه های او اینکه از (نوع) خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد، آری، در این (نعمت) برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی است». اوّلین ریشه طبیعی برای تشکیل یک جامعه کوچک در انسان همسر خواهی است.


پدید آورنده : تدوین و نگارش: حجة الاسلام و المسلمین محمد رضا مصطفی پور آیة اللّه جوادی آملی ، صفحه

مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد

قرآن و زندگی اجتماعی

آیاتی از قرآن ناظر به زندگی اجتماعی آدمیان است از جمله آن ها:

1ـ «یا ایهاالناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا انّ اکرمکم عند اللّه اتقیکم انّ اللّه علیم خبیر»(6) ای انسان ما شما را از زن و مرد آفریدیم و شما را شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید. با کرامت ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست، خدای سبحان به حق دانا و خبره است.

این آیه مشتمل بر سه بخش است.

بخش اول می فرماید: همه انسان ها از یک زن و مرد آفریده شده اند و از این جهت امتیازی بین آحاد امت و افراد جامعه نیست.

بخش دوم: هیچ جامعه بر جامعه دیگر برتری و فخر ندارد و گروه بندی هایی نظیر عرب و عجم و قریش و ایرانی و مصری و غیره سند شرافت و نشانه برتری و افتخار نیست. اختلاف زبان ها، رنگ ها، پیدایش اقوام و قبائل و عشایر، شناسنامه ای طبیعی برای معارفه است. بر این اساس نه سفیدبودن برگ های شناسنامه موجب فخر و مباهات است و نه سیاه بودن آن مایه وهن است.

بخش سوم: اصل نهایی و اساسی را در کرامت ذکر می کند و می فرماید: ملاک برتری و کرامت در پیشگاه خدا تقوا است. در این آیه اصل زندگی اجتماعی تثبیت شده است زیرا فرمود: ما شما را عشیره، عشیره و قبیله قبیله قرار دادیم نه این که شما آحاد و افراد باشید.


پدید آورنده : تدوین و نگارش: حجة الاسلام و المسلمین محمد رضا مصطفی پور آیة اللّه جوادی آملی ، صفحه

مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد

منشأ گرایش انسان به زندگی جمعی

اگر انسان موجودی اجتماعی است و به ناچار در اجتماع زندگی می کند این سؤال مطرح می شود که منشأ گرایش به زندگی اجتماعی و جمعی چیست؟ آیا او بطبع خود متوحّش است و با دیگران می جوشد و همگام می شود تا از آن ها نفع ببرد یا طبعاً متمدن است و با دیگران می جوشد تا آن به آنها نفع برساند در این مسئله اختلاف عمیقی است که مبنا در زندگی اجتماعی چیست؟ در این رابطه سه مبنا وجود دارد.

1ـ انسان متمدن و مدنی بالطبع است، گروهی انسان ها را متمدن بالطبع می دانند و می گویند انسان دارای طبیعت تمدن گراست و از این روست که وی طالب زندگی جمعی است.

2ـ انسان مستخدم بالطبع است. استاد علامه طباطبایی در چندین موضع از تفسیر ارزش مند المیران انسان را مستخدم بالطبع می داند و نظریه متمدن بودن بالطبع انسان را مورد نقد قرار می دهد و می گوید: آدمیان می کوشند تا از دیگران بهره گیری نماید، اما چون می بیند دیگران نیز مانند سودجو هستند و در صدد بهره برداری از او بر می آیند، و تن به قانون مشترک می دهد، پس با پذیرش آن حدود سودجویی از یکدیگر را مشخص و محدود سازند و به برخورد و در نهایت نابودی یکدیگر پردازند.


مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد


پدید آورنده : تدوین و نگارش: حجة الاسلام و المسلمین محمد رضا مصطفی پور آیة اللّه جوادی آملی ، صفحه 6

موضوع بحث سلسله مقالاتی که از این پس در معرض مطالعه اهل نظر قرار می گیرد به بررسی زندگی اجتماعی آدمیان از نظر قرآن می پردازد که در این مقاله از انسان و جامعه و منشأ گرایش انسان به زندگی اجتماعی و مطالب دیگر می پردازد امید است اهل مطالعه از آن بهره لازم را ببرند.

تردیدی نیست که انسان موجودی اجتماعی است و در جمع زندگی می کند. گرچه ممکن است کسی در یک دیر یا صومعه زندگی انفرادی داشته باشد اما این زندگی، انسانی یعنی مسئولانه نخواهد بود.

زیرا زندگی ای انسانی است که در آن آدمی بکوشد تا دیگران را هدایت کند و یا اگر جاهل است از دیگران بیاموزد و اگر عالم است به دیگران تعلیم دهد، در حالت ضلالت از راهنمایانی هدایت جوید و در حالت هدایت. هادی گمراهان گردد. اگر تهیدستی را دید در صورت توانمندی او را یاری کند و اگر خود تهیدست است. مشکل خود را با استعانت از دیگران رفع نماید، در بیماری به پزشک مراجعه کند و اگر طبیب است خود به بالین بیماری برود و... این گونه امور لازمه زندگی انسانی است که در آن خرد منزوی یا ساکن در دیر و صومعه یافت نمی شود. انسان منزوی گرچه زندگی دارد اما زندگی او، زندگی انسانی به معنای واقعی نخواهد بود.

ناگفته نماند: گاهی افراد فوق العاده ای یافت می شوند که بدون معاشرت با دیگران و یا استمداد از آن ها، به دلیل فوق العاده بودن قادر به تأمین نیازمندی های خود هستند و گاهی افرادی یافت می شود که مادون انسان های عادی می باشند و زندگی آن ها در حد زندگی حیوانی است اما این دو دسته یکی به لحاظ عظمتش و دیگری به خاطر دنائتش از موضوع بحث و مطالعه خارج هستند، زیرا آن از حد طبیعی خارج اند، اما عموم انسان ها اگر بخواهند زندگی انسانی داشته باشند که از زندگی حیوانی برتر باشد و همگام و هماهنگ با زندگی عادی انسانی لازم است با هم زندگی کنند و از تعاون و همکاری همدیگر برای رفع نیازهای خود بهره مند شوند. با توجه به مطالب مطرح شده زندگی اجتماعی و اجتماعی زیستن یک امر روشن و بدیهی است.

مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
گالری تصاویر